زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

«صبح»
دیگر منتظر کسی نیستم
خورشید را بکشاند پشت پنجره
پرده را جمع
میز صبحانه را آبستن
نان تست را با شعله ی بنفش گرم
صبح را بنشاند روی صندلی
و یکی شدن کره و مربا را با کارد تماشا کند
و خودش در راس مثلث بنشیند
نگاهش را گره بزند
به بند دلم
و آخر در جفت گیری نگاهش اسیر شوم
دیگر منتظر کسی نیستم....
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید
متن های مرتبط مرجان مردانی

انتشار متن در زیبامتن