زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

کاش یک شب، کسی
خودش را وقف آغوشم کند.
کاش هنگام مچاله شدن پیراهنش لا به لای انگشتانم؛ خیس شدن شانه هایش از اشک هایم؛ و حس لرزیدن قلبم مقابل قلبش؛ خودش را دور نکند.
سرش را عقب نکشد. دستانش را پایین نیاورد.
بگذارد آنچه در من روییده و رشد کرده و به لبم رسیده است؛ تا آخرین قطره ببارم.
آنقدر که از حال بروم. گویا به خواب رفته ام؛ و او با سکوتش لالایی می خواند.
گویا او پناهی است برای منِ آوار شده؛
گرمایی است برای من سرما زده؛
آرامشی است برای من آشوب شده؛
جان است برای من مُرده!
ZibaMatn.IR

کتایون آتاکیشی زاده ارسال شده توسط
کتایون آتاکیشی زاده


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن
×