بار دیگر از یاد تو شعله به پا خواسته است
آتش افتاده به جانم ، قلب من آراسته است
این زردی روی مرا نیک تماشا کن عزیز
سوخت شمع وجودم از دوریت کاسته است
نامهربان خون شد دلم عذاب قلبم را ببین
ببین قمار عشق را زندگی ساده باخته است
بی وفا قلبم شکست درد عشق از حد گذشت
عاشقی چشم انتظارت دیده بر در مانده است
عشق یعنی حسرتی را گوشه ای پنهان کشیدن
آرزویت در میان دستانت ولی بر باد رفته است
ستاره ها ستاره های پاک آه از جفای یار ناپاک
که اینچنین به قلب آسمان ستاره ای نهاده است
ZibaMatn.IR