یک نفر از کوچهٔ ما عشق را دزدیده است
این خبر در کوچه های شهر ما پیچیده است
دوره گردی در خیابان ها محبت می فروخت
گوئیا او هم بساط خویش را برچیده است
عاشقی می گفت روزی روزگاران قدیم
عشق را از غنچه های کوچه باغی چیده است
عشق بازی در خیابان مطلقاَ ممنوع شد
عابری این تابلو را دور میدان دیده است
یک چراغ قرمز از دیروز قرمز مانده است
چشمکش را هیزچشمی خیره سَر دزدیده است
می روم از شهر این دل سنگ های کوردل
یک نفر بر ریش ما دلریش ها خندیده است
ارس آرامی
ZibaMatn.IR