چه خطی می نویسد سرمه بر بادام طولانی
کتابت کن تماشا را به نستعلیق حیرانی
جلاجنگ سم اسبان، خراج چشم زخم تو
بگو چشمت کنند آهوسواران خراسانی
رسولان سر زلفت پریشانند از هر سو و
به بعثت می رسد هر سوی این گیسوپریشانی
چه سرخی می کند خنجرخرامی های رگ هایت
انارت را دو قسمت کن، شهید اول و ثانی!
برقص ای آتش هندو! دوات روی کاغذ را
که نستعلیق را شیواتر از آهو برقصانی
فراوان کرده حسنت، رونق بازار حالم را
چه حالی دارد از حسن تو بازار فراوانی
سپاه سیب غلتید از طواف کعبه چشمت
که آسیب بلا را از مریدانت بگردانی
چه می گویم؟ نمی گویم! که خاموش اند درویشان
که خاموش اند هنگامی که تو تورات می خوانی
سلامم را به دار آویز و در بگشا به تکفیرم
مسیحای جوانمرگ من از ترس مسلمانی
ZibaMatn.IR