100 متن کوتاه چتر ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره چتر
100 متن کوتاه چتر ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن چتر برای اینستاگرام و بیو واتساپ
باران که می بارد دلم برایت تنگت تر می شود...
راه می افتم،
بدون چتر،
من بغض می کنم،
آسمان گریه می کند !
ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﻏﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ ،
ﺍﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ِﻏﻤﻬﺎ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﻢ
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﭼﺘﺮ ﺧﻮﺏ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ،
ﺍﻣﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﻢ...
عشق خیس شدن دو دلدار
در زیر باران نیست
عشق این است
که من چترم را به روی دلدار بگیرم و او نبیند
نبیند و هرگز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد
چترِ دستانت را،
سایه سارم کن؛
تا احساسم،
رها گردد،
از دستِ باران دلتنگی!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
کویر می بارد
از چشم هایِ ابریِ من،
زنی با چترِ باز می گذرد
شب،
روسیاه است
- بی فروغِ ستاره و ماه-
شب،
ادامة دیروز تاریک است.
باز باران زد تو چتر خویش را برداشتی
شهر را برهم زدی صد آفرین گل کاشتی
زنده کردی در دل پاییز شهر مرده را
توی آستین ات همیشه چیز بهتر داشتی
شهریور یعنی ؛ نه
شهریور یک هزار و سیصد و -نمی گویم چند -
یعنی باران یک دفعه ای بی چتر
یعنی بوی شالیزار نیم سوخته و
هوا ی دم کرده خزر با ماسه های خیس
یعنی
بی وقفه دوستت_دارم بی امان زیبا !
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﭙﻪﻫﺎ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ، ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﭼﺘﺮ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ
رفتی وآسمان دلم ابری شد
می ترسم ،باران بگیرد
من و بارون....
و چتری که دستان گرمت را می طلبد...
حجت اله حبیبی
نیازی به چتر نیست
مژه هایت در باران
سایه بانِ انعکاس تصویر من
در چشمان توست... • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
من زیر باران خاطرات تو
بدون چتر می ایستم...
یک سرماخوردگی روحی ، می ارزد به مرور آن خاطرات شیرینِ گذشته • ͡•
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
پاییز ،
می شوم از تو لبریز
وقتی گاهی آهی راه گلویم را می بندد تا ببارم مسیر خاطرات با تو بودن را....
من و تو و کوچه باغی که چترت را می طلبد
حجت اله حبیبی
حس مشترکی زیر چترها داد می زند
دستهایم را محکم بگیر!
باران ...
برف ...
کولاک ...
همه بهانه است
تا چند روزی...
شانه به شانه ات قدم بزنم
رعنا ابراهیمی فرد
دست هایت چتر،
چشم هایم خیس،
بغلم کن،،،
توفان سهمگینی در راه است!
-لیلا طیبی (رها)
من و تو و مهر،
و خش خش برگ ها ،
و چتری بسته
که دست من و تو را می پاید .
حجت اله حبیبی
گفتی که می خواهم تو را
گفتی و تو زیرَش زدی
یک روز معشوقه ت بُدَم
یک روزِ دیگر، دیگری!
یک روز ابرِ بارشی
یک روز چترِ خواهشی
جانِ دلم آخر بگو
مستی تو یا مجنون وشی؟!
شیما رحمانی
هوای لحظه هایم
توفانی ست
دلتنگم
درست به اندازه ی آغوش تو
چتر خیالت را
که دست به دست کنم
ابر چشمانم
می بارد
علی مولایی
منم و دست تو و چتر و همان نم نم باران...
و همان بوسه ی خیس ز لبت کنج خیابان...
امین غلامی (شاعر کوچک)
هر بار که باران بارید؛ عشق را از سر گرفتم..
به خیال چتر بازی با تو، آرام می گرفتم..
اما امان امان از تو که زیر چتر دیگری):
مبینا سایه وند
کاش!
من و تو
زیر یک چتر ،می لرزیدیم
و من در آغوشت ، می گریستم
آغوشت ،مرا گرم می کرد
و اشکم تو را...
حجت اله حبیبی