من آن کویر خشکم که بارانش تو هستی
عطش دارم از عشقی که پنهانش تو هستی
اگر شهدم اگر زهرم اگر قطره و یا بحرم
من آن گمگشته در راهم که پایانش تو هستی
بگو عشقم کجا گیرم سراغت نازنین یارم
شوم پروانه تا آیم به باغت نازنین یارم
سحرگاهان طلوع نور نوای دلکش سنتور
شوم سیاره تا چرخم به دورت نازنین یارم
ای خوش لباس و دلربا شیکتر میخواهمت
همچو پیراهن به تن نزدیکتر میخواهمت
پاشیده عطر و بوی تو قلبم تپیده سوی تو
مستم از عطر بوی تو خوش بوتر می خواهمت
من قهرمان زخمی ام از جنگ خسته آمدم
تو قد بلند را من کمر باریک تر می خواهمت
ZibaMatn.IR