زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

پرستو در بند

پرستوها همه رفتند، یکی مانده در بند
پر و بالش شکسته، نیمه جان پای در بند

به امید رهایی میکشد پای لنگ لنگ
میزند بر هر گره نوک، سر و بال و چنگ

میکشد بر هر طرف این دام را
کند خویش آزاد، رهَد این فرجام را

ناگه بیامد روبهی بر مسیر محلکه
تا کند سیر اِشکم زین اسیر معرکه

بگفتا ای فلک برگشته، اینجا چه آیی
اسیر دام مرغان گشته، اینجا چه نالی

بگفت ای روبه مرا زین دام تو گر رهانی
کنم چاره ز لطفت، دهم پندی در زندگانی

شده فکر و ذکرم، کنی بر من تو رحمی
روم بر آشیان کنم تیمار این بال زخمی

روبهک رحم کرد بر مرغ زار و نحیف
تا کند لطفی به آن مرغ خوار و ضعیف

روبهک پنجه بر دام زد و دام گسست
پرستو پرید بر آسمان زین دام بجست

پرید و نشست پرستو بر آن بالای بند
کند عهدش وفا، دهد بر روبهک یک پند

تا توانی بند بگشای از اسیر پای در بند
آن که دام انداخت بیفتد عاقبت در بند

کیاوش کامرانیان . بهار 1399
ZibaMatn.IR

کیاوش کامرانیان ارسال شده توسط
کیاوش کامرانیان


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن