زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

می خواهم امشب بنویسم.
قلم دلم شکسته و کاغذ چشمانم تر شده،
کلمات در تب قلبم می سوزند و ذهنم تا مغزِ استخوانم تیر می کشد.
روحم مرده است و جانم به ناچار، در تنگنای خویش نفس می کشد.
اشک هایم را در خود می ریزم و سیل نگاهم، شادی را غرق می کند در انبوهِ غم.
دیگر امید هم معجزه نمی کند و معجزه کار ساز نیست.
بگذار رها شوم، از زندانی که برایم ساخته ای. تنم آزرده و روحم خسته
از پروازِخیال.
گر گرفته ام مانند ظهر مردادی، که باد نمی وزد.
شکسته بالم و پرواز یادم نیست.
رها کن مرا، رها کن مرا، رها در برهوت تنهایی خویش.
ZibaMatn.IR

... ارسال شده توسط
...


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن