زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

حس تجریش سرد و بارونی

افتاب تنبل زمستونی

یا مثل آخرای مهمونی

مثل عصرای جمعه دلگیرم

مثل تنهایی و پیاده روی توی دلدادگی زیاده روی

مثل یه مشت قرص دوز قوی وقتی نیستی یه گوشه میمیرم

رنگ چشمامو وقتی یادت رفت با خودم گفتم اینجا آخرشه

مثل باغی که گر گرفته و باد بی قرار گل های پر پرشه

من بریدم قبول بسه کن سخته زندگی با چشای روشن تو

همش احساس شک همش تردید اضطراب یه روز رفتن تو

حتی شعرهای من تو این روزا مثل اصرار های بیهوده ان

غنچه هایی که از تو چیده شده پسر هایی که عاشقت بودن

حس تجریش سرد و بارونی

افتاب تنبل زمستونی یا مثل آخرای مهمونی

مثل عصرای جمعه دلگیرم

مثل تنهایی و پیاده روی

توی دلدادگی زیاده روی

مثل یه مشت قرص دوز قوی

وقتی نیستی یه گوشه میمیرم

رنگ چشمامو وقتی یادت رفت

با خودم گفتم اینجا آخرشه

مثل باغی که گر گرفته و باد

بیقرار گل های پر پرشه

من بریدم قبول کن سخته

زندگی با چشای روشن تو

همش احساس شک همش تردید

اضطراب یه روز رفتن

تو حتی شعر های من تو این روزا

مثل اصرارهای بیهودن

غنچه هایی که از تو چیده شده

پسرهایی که عاشقت بودن
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن