آن روز که نور خوردم
به باغ صفا رفتم
شاخه ای از گل عرفان چیده
آن را خشکانده
و لای دفتر بلورین گذاشتم…
در آن سر باغ
بر لب ایوان عشق نشسته
چای معرفت نوشیدم…
در سوی دیگر
درختانی را دیدم
که از ثمر دانش خم شده اند
چند سطلی دانش اکنون دارم…
چه زیباست این باغ مهجور
در آن سر عشق…
سید عرفان جوکار جمالی
ZibaMatn.IR