دو برادر یکی خدمت پادشاه کردی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دو برادر یکی خدمت پادشاه کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی
باری این توانگر گفت درویش را که :چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟
گفت :تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی؟ که خردمندان گفته اند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن.

ZibaMatn.IR
علیرضا  عباسی
ارسال شده توسط
ارسال متن