♧ ۱
شراب خون دل دادی که خوردم
به دوشم بار غم دادی که بردم
فقط درگیر دارم با خودم که
چرا با اینهمه ماتم نمردم؟!
♧ ۲
برو اسفند سالی خوش بیاور
گپ و گفت و مجالی خوش بیاور
گلویم پاره شد از بس که گفتم
از این پس حس و حالی خوش بیاور!
♧ ۳
تو شعری، چشمهایت استعاره
لبت یاقوت، ابرویت اشاره
ردیف است آنچه همراه تو باشد
شب از گیسو و صورت ماهپاره
♤♤♤
✍علی معصومی
ZibaMatn.IR