گمشده ام میان امروز هایی که نیستی، و دلخوشم به فردا هایی که گفته بودی می آیی تا پرونده نبودن هایت برای همیشه بسته شود!
گفتی یک روز می آیی تا نبودن هایت جبران شود، اما هرگز نگفتی آن یک روز متعلق به تقویم کدام سال است و من باید در حوالی کدام فصل دنبال رد پایت باشم!
نهال آرزوهایم را در برهوت محض کاشته ام و در مضحک ترین حالت ممکن دنبال جرعه ای باران برای سیراب کردنش، و اندکی بهار برای سبز شدنش می گردم!
یک امید عبث بی حاصل!
شبیه تمام وقت هایی که در گذرند و من باز هم دلبسته ام به فردا های نیامده و خوشم با خیالی پوچ!
ZibaMatn.IR