دارم نگات می کنم ، چشمات داره می درخشه دوست داشتنی شدی الان دلم می خواد دستت روبگیرم وپرواز کنم تا بی نهایت اون جایی که فقط ستاره ها چشمک می زنند
دلم نمی خواد ماه تورو ببینه
خیلی حسوده
یادته رفته بودیم گندم زار ؟
نسیم باموهات بازی می کرد
دلم می خواست به موهات دست بکشم
مثل ابریشم بود ...
حالا چی
دیگه چشمات برق نمی زنه ،بسته شده
بی جون افتادی توی وان حموم
چاقوی خونی دست من چکار می کنه ؟
چرا صدای فریاد میترا قطع نمی شه
اگه یوسف ازسفر برگرده بامن چکارمی کنه
وقتی دستبند زدند به دستم اون فهمیدم چه غلطی کردم تو روکشتم فقط به خاطراینکه حبیب کلنگ گفت تورو بامیثم دیده دیگه نفهمیدم چی شد حتی نگذاشتم از خودت دفاع کنی
فاطمه نجاری (یاس سفید)ش
ZibaMatn.IR