رضا
لطف تو شد شامل حالم رضا
داده هوای تو مجالم رضا
تا بزنم بوسه به درگاه عشق
مانده در این فکر و خیالم رضا
ذره صفت خاک درت می شوم
تا بدهی خود پر و بالم رضا
مشرق امید هویدا تویی
گرچه که من رو به زوالم رضا
نغمه ی نقاره صحن تو شد
زمزمه ی قال و مقالم رضا
رو به ضریح تو و گلدسته ات
محو تو و جاه و جلالم رضا
بسته به زنجیر دخیل تو ام
زائر لبریز سوالم رضا
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR