دلخوشی های فراوان!
که به یک شب
خنده ی از ته دل را
همگی در یک تب..
صبح یک جمعه نفرین شده
از دل قاپید .
آه از نحسی آن روز سیاه ..
و چه رویاهایی
که به یکباره نموده ست تباه..
آه از آتش دل”
که پرو بال پرستو بسوزاند وبسوخت
و چه امیدهایی کوه حسرت را دید.
مریم جوکار دلآرام
ZibaMatn.IR