پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلخوشی های فراوان! که به یک شبخنده ی از ته دل راهمگی در یک تب..صبح یک جمعه نفرین شده از دل قاپید . آه از نحسی آن روز سیاه .. و چه رویاهایی که به یکباره نموده ست تباه.. آه از آتش دل”که پرو بال پرستو بسوزاند وبسوختو چه امیدهایی کوه حسرت را دید. مریم جوکار دلآرام...