متن آتش دل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آتش دل
سلامی از این پیر ژولیده خسته دل
که چون وآله شد در جوانی بشد پیر دل
نه امید وصل است ، نه تاب فراق
دل خسته ام سوخت از آتش اشتیاق
موهای پریشان به کمر افتاده
آتش ز شرارت به جگر افتاده
از نرگس مستت چه کشیده دل زار
کز باده ی چشمت ساغر افتاده
واعظ به من از توبه سخن گفت ولی
خود از غم عشق تو به سر افتاده
بر دامن اشکم اثر از داغ تو هست
چون لاله...
مرغ جانم
آتشی خورده به جان و جگر من که نگو
ترسم از دوزخ عقبی شده کم در نظرم
بس که بی تابم از این بی کسی و دلواپسی
روز و شب میکده ام ، در تب و تاب سفرم
کنج میخانه دگر غصه ندارد دل من
ساقی و باقی...