میدونی چقدر دوست دارم؟! راستش خودم هم نمیدونم چون تا میام از اول شروع کنم به شمردن روزها و وقتایی که بهت علاقه مند شدم،چند دقیقه طول میکشه و من چند برابر بیشتر عاشقت میشم ولی میدونم جوری دوست دارم که دلم یکی از خواسته های قشنگش این شده که یبار به اندازه هزار و یک شب کنار بالینت بشینه و عمیق نگاهت کنه و اون شب رو نخوابه و غرق تماشات بشه.. اونقدر دوست دارم که اگه تموم رگای تویِ بدنم رو وصل سلولام کنم و همشونو جا بدم میون قلبم،بازم واسه توصیف حسم بهت ،اندازه کم میارم و درست نمیتونم بگم چقدر دوست دارم..من اونجوری دوست دارم که حتی اگه باعث ناراحتی من هم بشی..وقتی بابت تو گریه کنم دوست ندارم با لمس اشکم دستای قشنگت رد بارون شوره زار رو بگیرن و برمیدارم دستاتو رویِ لبام میزارم و میبوسمشون که تصور نکنی میتونم از تو غمگین بمونم و نبخشمت..ببین من اینجوری دوست دارم که الان وقتی بهت فکر کردم و تو ذهن و قلبم بین حرفام جات دادم هم اندازه احساسم بیشتر شد و بیشتر از شروع به نوشتنم،نیاز پیدا کردم عاشقت بشم ودوست داشته باشم..
دوست دارم.
ZibaMatn.IR