نیشکر
این مرثیه ها درد دل مختصر ماست
هر خاک غمآلوده پر از بال و پر ماست
می برگد و می روید و هرساله شکوفاست
این جلگه که از چشمه چشمان تر ماست
همرنگ شفق بوده و همصحبت خورشید
دریای نگینی که به خون جگر ماست
هر سرب فرو رفته به تصویر زمستان
از ترکش جامانده ی خون هدر ماست
تقویم دلاشوبی هر عالم و آدم
دلداده به تشویش قضا و قدر ماست
حاجت به تو و همدلی یار چه باشد
با این همه بیگانه که در دور و بر ماست
از تلخی درد است ولی پر تب و تابست
هر شعر تبآلوده که از نیشکر ماست
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR