عشق باید که تو را تا ته دنیا ببرد
از دل غم گذرد تا دل شیدا ببرد
هرسحرگاه به دنبال دعا باش که عشق
سرخی جام غروبش به تماشا ببرد
از لب لعل لبش باز عسل نوشد شعر
با نگاهی دل آشفته به یغما ببرد
ماه را دست بگیرد ببرد روی زمین
چشم را باز کند تا به ثریا ببرد
آن همه گفتم و از اشک نگفتم چیزی
چشمه باید که تو را تشنه به دریا ببرد
عشق یک معجزهٔ پاک و الهی است بدان...
صد غم و غصّه و درد از دل تنها ببرد
بهزادغدیری
ZibaMatn.IR