گرفتار دلتنگی و دوریم
در آغوش تنهایی گم شده ام
باد سرد دلتنگی در حال وزیدن است
آیا بهانه ای برای بازگشت وجود دارد؟
دوری بین ما دیواری سنگین است
آرزوهایمان را به هم پیوندید
آیا می توانیم در دستان هم بمانیم؟
یا هر یک به سوی جهان خود بپریم؟
صدای دلتنگی در ذهنم می رقصد
خواهشی برای بازگشت به تنهایی می کند
چقدر آرامش در دل دوری پیدا کرده است
آیا دستان عشق می توانند ما را به هم برسانند؟
شب ها در شرایط تاریک و بی نور
یادگاری نازک از تو را در دل می پوشانم
دلتنگی در قلبم راه می رود
آیا تو هم مانند من دوری را حس می کنی؟
دلم به یاد تو و حسرت دوری می سوزد
اما هنوز امیدوارم ما راهی بیابیم
آیا می توانیم در این دریای دوری شکست بخوریم؟
و با هم به ساحل بیابانی عشق برسیم.
عزیز حسینی
ZibaMatn.IR