زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ما را فقط از آه و از دم آفریدند
اما تو را روح دو عالم آفریدند

نامت که آمد روی لب های موذن
بر گونه های صبح، شبنم آفریدند

انگشتر خلقت نگینی چون تو می خواست
نام تو را در قلب خاتم آفریدند

وقتی تو را دردانه ی عرش خداوند
وقتی دلت را کاشف الهم آفریدند

حبل المتینی، سِرّ اسما خدایی
نام تو را از اسم اعظم آفریدند

آن روز اسماعیل، شاید «یا علی» گفت
آن روز... آن روزی که زمزم آفریدند

کعبه ترک دارد هنوز از اشتیاقت
دیوار آن را گر چه محکم آفریدند

دنباله ی ذکرت صراط المستقیم است
ذکر تو را زیبا و مبهم آفریدند

وصفت نمی گنجد میان بیت هایم
واژه برای وصف تو کم آفریدند

اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن