سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
اندر دلِ دیوانه من، یاد یار پدیدار نباشدهیچ قطره اشکی ، بر رخ من پدیدار نباشدجان را که مَه آلود وزمستانی نمود ،افکارشراه مرام نیست, که پرتو عشق بر او بتابد آدمی که بهشتم را به سیبی دهد بر بادعجب آدم فروشیست ،عاشقی را دادبرباد می روی، چون می دانی بی وفایی که در ذاتت بُودمی روم ،چون خسته ام از هجوم پستی که در ذاتت بُودمیدانم به زودی، تار و پود دِلت خواهدشکست آن زمانیست بگویم،که دلِ سنگ خواهد شکستشعر از : منیرقهرمانی...
عشق تو مرا به ادمیتنزدیکتر می کرد چون آدمیت در تو کامل شده بود پروانه فرهی(پرر) ۹۶/۶/۲...
تا آن زمان که آدمی صداقت راستگویی را فقط برای دیگران بخواهد و بر خویش نپذیرد، معنی آدمیت را نخواهیم دانست و هیچگاه عدالتی نخواهیم دید ....
از دور آدم و از نزدیک از آدمیت دوری...
تو مهربان باش ...بگذار بگویند ساده است، فراموش کار است، زود میبخشد ؛ سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست، اما تو تغییر نکن ! تو خودت باش و نشان بده آدمیّت هنوز نفس میکشد ......