متن انزوا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات انزوا
گاهی در خیابان،
چهرههایی از دنیای هنر و فضای مجازی را میبینی
که با همراهانی قدبلند و نگاههایی مراقب قدم میزنند...
نه از سر خطر،
که شاید از ترسِ شبیه بودن به مردم!
در جهانی دیگر،
ستارهها بیادعا میان آدمها راه میروند،
لبخند میزنند، گم نمیشوند.
چون فرق دارند،
نه...
کاش میتوانستم چیزی بگویم
از این گونۀ خطرناک رو به انقراض
در خوابی سرگردان
وحشتزده از همهچیز
دور از خویش و این جهان
گونهای به دور از انسانیت
غریبه با عشق و رؤیا
نسیمی که دری را گشود
و نجات داد آن آدمهای یگانه در خیال
خیال خوش عشق در...
دیگه نه آدم سَمی ای مونده حذف کنم ، نه موضوعی باقی مونده که رها کنم .
یاد این حرف عباس کیارستمی افتادم :
من مانده ام و من ؛
من از من رنجیده و هیچکس نیست پا در میانی کند !
به غیراز آینه هرگز قبول باید کرد
نبود حتّی یک آشنا، مقابلِ من
سال ها
لب بسته بودم ،
از سخن ،
از شعر،
شور
بی هوا ، وارد شدی
چشمم ویالون می زند.
کشیدهام کنار
از هر شیء که نامش آدم است...
روزگاری در بیشه شیر جنگل بودم ولی امروز شغالی شل در گوشه خانه نشسته و به روبهی از پنجره خانه مینگرد که دست و پا تکان میدهد و به خیال سلطان جنگل بودن میرقصد....
هرچقدر بیشتر خودت را بشناسی 🔍💡 و خودت را دوست داشته باشی ❤️✨، کمتر به حضور دیگران وابسته خواهی شد 🤲🚫. این به معنای انزوا یا بیتوجهی به روابط انسانی نیست 🚷🤝، بلکه یعنی دیگر از روی نیاز یا فرار از تنهایی به دنبال وقت گذراندن با دیگران نخواهی بود...
من منزوی شدم،
یا همان طوری که بقیه می گویند
غیر اجتماعی و مردم گریز؛
زیرا بی تمدن ترین انزوا به نظر من
بهتر از جامعه ی بدخواهان است،
که فقط با خیانت و تنفر تغذیه می کند .
نویسنده عطیه چک نژادیان
در انزوای خویش
و در نهایت دلتنگی
پناه می برم به باران عشق
که تنها مرهم زخم کهنه ام
همین اشک هایی است
که به امید آمدنت
نهال خشکیده ی وصل را
آبیاری می کند
مجید رفیع زاد
وقتی از انزوا صحبت می کنم
یعنی چهره ی این مردم
پر است از رد اشک های پاک نشده؛
یعنی از میان هشتاد میلیون نفر
یک نفر دست بر گونه ی دیگری نکشیده. :)
- کتایون آتاکیشی زاده
دست بردن بر یک زخم کهنه ...
دل ظریفم را، چنگ می زند
به خاطرم می آورد
که زخمها، چه دیر کهنه می شوند
و درد تنهایی را
می نوازند تا - انتهای انزوا
رعنا ابراهیمی فرد