متن حقیقت تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حقیقت تلخ
وقتِ تلفظِ حماقت
دهان درّه ای بلغور می کرد
( گلابی باید قرمز باشد
وگرنه اصلاً گلابی نیست)
خیره شدم به خیار
که در آب دوغِ رقیقِ عصر
مثل مکعب مستطیلِ فلسفی
شیهه می زد
کمی آن طرفتر
هشتگِ (حقیقتِ تلخ)
استفراغِ افاضات استقرا می کرد
(موز فقط با پوستش...
چشمهایم خیره ومبهوت شده به کجا خودمم نمیدانم؟!انگار یخ زده و منجمد شده در لحظه!یا شایدم زمان جا خوش کرده در نگاهم و خیال برخاستن از چشم هایم را ندارد؟!می خواهد بدوشد تمام خوشی های جا مانده در پس توی نگاهم را!تمام روزهای زندگی انگار جمع شده انددر کنار هم...
باد
دیوار را بلعید
آینه
چشمِ خونین حقیقت شد
برگها
در بارانِ گلوله افتادند
و زمین
تاجها را به گور سپرد
رسدآدمی بجایی که بجز خود نبیند
بنگرتا به کجاست رذالت آدمیت
در بارگَهِ هستی!
آنجا که تو سَرمستی؛
وعده نده سَردَستی