پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از آن عشقت به دل، تزریق بانوپناهم ده چو آلاچیق، بانودو چشمت جمعِ مهر و مهربانی ستنگاهت ، غصه را تفریق.. بانوو شعرم می رود تا عرشِ شادیهمینکه می کنی تشویق، بانوخط ابروی زیبا و شکسته تشبیه خط نستعلیق، بانوزمان دیدنت پس کی بیاید ؟و تا کی صحبت از تعویق، بانو ؟نیاگارای احساسی بلندیقد نازت کند تصدیق ، بانو...
آلاچیقه درختی جورکالاگلانه پرواز وارشه پسییازده سپتامبربالای آلاچیقِ درختی/پرواز غازها بعد ازباران/یازده سپتامبر...
هر شبمرور میکنم تو رااشک می ریزم،صدایت میکنمتو_نمی_آییو دوباره در آلاچیق دنج تنهاییکز کرده و آرام می میرم!!!و باز دوباره فرداسراغت را می گیرم......