پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مادر که ازدنیا نباید سیر باشددر عنفوان زندگانی پیر باشد.هجده بهار از عمر زیبایش گذشتهگل میشود از بوستان دلگیر باشد؟در راه رفتن دست بر زانو بگیردچون کشتی طوفان زده پهلو بگیرددرهر نفس ذکر لبانش یاعلی بودزهرا که از مولا نباید رو بگیردبا سوز دل هرشب صدا میزد خدا راهر شب دعا میکرد او همسایه هارا حتی همان هایی که هیزم جمع کردندآنها که آزردند دخت مصطفی را.دیشب نمازش را نشسته خواند مادر بعد از دعا ذکر مصیبت...
فاطمه جان نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد. تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت...