سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
ایراد که از دنیا نبود.ما تحمل همدیگر را نداشتیم،تحمل این زندگیِ شلوغ و بی در و پیکر را.همه چیز را رها کردیم جز خودمان.آنقدر خودمان را به در و دیوار روزگارمانکوباندیم که شدیم هر چیزی جز آدم.بماند که عشقمان هم این وسط ، یتیم ماند.ایراد از دنیا نبود،ما آدمِ این دنیا نبودیم......
نبود ایراد در زیبایی، خودش یک ایراد است....
تقصیر جمعه نیست که غمگین و خسته امایراد جای دیگریست، دلم را شکسته اند.......
خیلی که به آدم های اطرافت نزدیک میشوییادت می رود که دیر یا زود می روند...یادت می رود که دیر یا زود خسته می شوند و دنبال بهانه می گردند تا از تو فاصله بگیرند...خیلی که غرورت را برای دیگران بشکنی،خیلی که بدانند دوستشان داری، آنقدر کسل کننده می شوی که حتی از راه رفتن و دوست داشتنت هم ایراد می گیرند...آن وقت می چسبند به بی ارزش ها،و آنقدر دلت را می شکنند که نگو!خودت را، غرورت را و دلِ زبان بستهات را هرگز زیرِ پای هیچ کَسی نینداز،حتی ...
لیاقت من ایراد داشتیا معرفت تو......