یکشنبه , ۲۷ آبان ۱۴۰۳
در باغ دل، دو عاشق، برگ ریزاندر باغ دل، دو عاشق، برگ ریزان شد وبر نیمکت هستی، آرامشان نشین.در سایه ی درختان، دل به هم سپردندو در هوای مهر، جان به جان شد دین.برگ های سرخ و زرد، چون دل های ماز عشق سوخت و در خاکستر شد پنهان.درختان پیر، شاهد این سوز و گداززبان به قصه ی این دلدادگان گشادند.نگاهشان به هم، همچون دو آینهدر آن نظر، جهانی از عشق پیدا شد.دست در دست، گویی که روحشان یکیدر این جهانِ فانی، آرامشان شد.این تصویر، آیتی از...