پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و من شهریورم.همانی که سبز می آید و زرد می رود....
یک شب دعای تشنه ی ما ابر می شوداین روزگار زرد و سترون همیشه نیست...
تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم .......
زرد،سُرخ،ارغوانیبرگ های مهرآویزان در بازیباد...
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرداو سبز بود و گرم...
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرداو گرم بود و سبز...