پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
حتی همین تهرانِ تا تجریش آلودهعاشق که باشی آسمان محشری دارد......
از تو تنها، وصف دیدارت نصیب ما شدهبرف تجریش است و سوزش می رسد پایین شهر...
اسفند ماه ، پیاده روهای شهر پر میشود از دستفروشانی کهکیفیتِ جنسشان مهم نیست،جنسِ دلشان مهم است...پیر و جوانزن و مرداز تجریش تا چهار راهِ ولیعصر...آدمهایی که نگاهِ مردم برایشان مهم نیست،حالِ خوبشان مهم استو با زبانِ بی زبانی به ما میفهمانندکه گاهی در اوجِ ثروت،چقدر فقیریم...خرید حتی اگر نمیکنیدلبخندی پر از مهر تحویلشان دهید،تا بدانند این شهر اگر هنوز نفس میکشدبخاطرِ وجودِ آنهاست...
از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شدهبرف ِ تجریش است و سوزش می رسد پاییِن شهر...