پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هیچکس هیچکسانتظار ِ انارها را به وقت ِ چیدن ندیده است ندیده و از درون صدای ِ ترَک هایشان را نشنیده به جز پاییز که برای همیشه دل گیر شد و زمستان که تا ابد دل سرد...
منو تو شرایطی نذار که مجبور شمبهت نشون بدم که چه قدر میتونمدل سرد باشم!...
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوبفرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب...