سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
به مسافران پرواز اوکراینی فکر میکنم.دقایق آخر در فرودگاه امام با فکر اینکه جستیم!با فکر جنگ پشت سر،با آرزوهای خوب فردا.به دانشجویان پرواز اوکراینی فکر میکنم،با چمدان های پر از دعای مادرانشان...قلبم مچاله میشود برای شبی که از خنده ی رفتن تا اشک مرگ شان یک پرواز فاصله بود....
یه افرادی را نباید از دست دادوقتی یه دوست خوب پیدا کردی تا آخر عمر فراموشش نمیکنیحتی اگه ازت دور باشهچون اون تو غم و شادی کنارت بوده و حرف دلت را قبل اینکه بخوای بگی میفهمه و حالت را بهتر میکنه از این دوست ها اگه دارید قدر بودنشون را بدونید...
بیا اینطور فکر کنیم.... شاید برفها نشانه ی اعتراض خداست ، شاید یک فرصت است یک شانس!!! خدا پاک کنش را برداشته و میکشد به روی همه ی بدی ها...پاک کن سفیدش را می کشد ....به روی من..... به روی توبه روی زشتی های خیابان ها.... و همه جا را سفید میکندخوش شانس بودی که پاک کن خدا به روی تو هم باریده بیا و با بدی هایت سفیدی برف های خدا را سیاه نکن...
درد دلهایت را به کسی نگو زیرا یاد میگیرند از کجا دلت را به درد آورند ...باور کنید عین حقیقته به حرفم گوش کنید...
مشکل از اونجایی شروع شد که سطح درآمد بعضیا از سطح فرهنگشون جلو زد ! ....
ازمنبهشمانصیحتقویبودنرو یادبگیریدبرایتمامروزهاییکهقراراستتنتانبلرزدازادمهاییکهقلبتانرامیلرزانند......
اون رفیقای خل و چلیکه از اولین لحظه ی بیرون رفتن تا لحظه ای که بر میگردین داری باهاشون میخندی رو هیچوقت از دست نده......
منمعتقدموقتی دوستش داریو دوستت دارهبهم دیگه محرمید...