شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
در خلوت شب، ستاره پنهان دیدم/از چشمه ی نور، عشق لرزان دیدم/در آینه ی ماه نگاهت جاری ست/در ظلمت دل ، مهر تو تابان دیدم .......فیروزه سمیعی...
در گردش ایام چه سود از غم ما؟ /این لحظه که هست نیس فردای شما / بر جام بلورینِ جهان نوش کنیم / کز دست زمانه می رود روز و شبا/........فیروزه سمیعی فیروزه سمیعی...
در چرخش افلاک چه کس را خبر است؟ / کاین باده به کام کی و کَس می خوردیم؟ / بر دهر مخور حسرت و افسوس که هیچ / جز عشق و شراب گوهری بر ننِشست/.......فیروزه سمیعی...
پروانه ی دشت اَبرها خواهم شدباجنگلِ باد،آشنا خواهم شدای مرکز ثقل آسمان! من باتواز جاذبه ی زمین رها خواهم شد. رضا حدادیان...