سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هر صبحبا صدای پای آفتابو با عطر نفس هایتبر می خیزمو چه روز عاشقانه ای استوقتی که با ترانه یدوست داشتنم می رقصیو من گل عشق رااز لب های تو می چینممجید رفیع زاد...
دلم می خواهد برقصم.موقع رقصیدن به گذشته و آینده فکر نمی کنم، بلکه فقط به زمان حال می نگرم. وقتی که می رقصی، لزوماً به تماشاگر احتیاجی نداری تنها خودت هم باشی از این کار لذت می بری. در رقصیدن به دنبال هیچ چیزی نیستم فقط برای لذت بردن آن را انجام می دهم. رقص زمانی زیبا می شود که در آن هماهنگی وجود داشته باشد. زندگی نیز همین گونه است. یکی سلامتی را فدای کار می کند، یکی خانواده را فدای پول و شهرت می کند و دیگری جایی برای تفریح در زندگی خود باقی نمی...
نکندروزی برسدعزای ما تمام شوداماآنقدر دیرکه رقصیدن رافراموش کرده باشیم ......
زن بودن سن و سال نمی شناسد!همین که زن باشی و صدای تیک تاک ساعت را بهانه ای برای رقصیدن بدانی کافی ست!تپش های قلبت را،همه ی کلمات زیبای جمله هایت را ،همه را برقصان و به روی شادی و زنانگی ات لبخند بزن!چرا که رقصیدن،آزادی و شادی حق مسلم یک زن هست!...
همیشه افراد ساکت را دوست داشته ام، هیچ وقت نمی فهمی در حال رقصیدن در رویای خویش اند یا سنگینی بار هستی را به دوش می کشند!...