سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم ولی نمی دانم چرا هنوز هم دیروزها از امروزها بهترند !
باران اشک را، بر دل شکستهٔ شب میبارم و در گوش کر او وعدهٔ روزهای بهتر را میدهم زیر آسمان شهری که مردمانش در حسرت صداقت میسوزند!