متن ناامیدی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ناامیدی
آری این منم، اما چه سود؟
او که در من بود دیگر نیست، نیست.
سوگ
نکند که ما اضافات دنیاییم،
که اینگونه خار و خفیف،
در به در،
به دنبال یک لحظه آرامشیم.
در پی تبسمی ناگهانی،
یا عصر بارانی دلپذیر،
شامگاهی دلنشین،
یکبار لذت برفبازی؛
چونان سگ پاسوخته،
سرگردان،
میدویم؛
اما دریغ از رسیدن
دریغ
چگونه است دویدن و نرسیدن؟
چگونه است حال...
گفتند صبر داشته باش
دگر نداستند دلمان از صبر لبریز است..
دست یاری دراز کردیم
سیلی قضاوت زدن
با ما چه کردند، که اینگونه از شادی دوریم...