پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آرام بگیر جان من ..هر روزم در آغوشت میگیرم با قلبم روحم..تو رویای هر روز منی..مثل مه صبحگاهی آنقدر زیبا ,آنقدر دوست داشتنی..خودم را میگویم متوجه ای!! سارا مژدهی...
قابل مقایسه نیستند..زن هارا میگویم..موجودات قوی جسور اما لطیف ..از جنس تو خدا سارا مژدهی...
ساعتم کوک چیزی است که هیچوقت به وقت آن بیدار نمی شوم.. سارا مژدهی...
کاش همیشه سرد باشد،برف باران باشد..بهار که باشد تورا تکرار میکند...
سرزمین من تاریک شده..یا سفید..رنگی نیست..نمی بینم..آدمها رنگهای مرا دزدیدن..تنها رنگ من خداست...
دلتنگمدل تنگ کوهستان،صخره،برف،یخ،رودخانه،دل تنگ تو ای همنورد،دل تنگ خدا که چقدر به من نزدیک است..صدایم کن ..جانم بده تا جان دهم برایت...