تمام راه ها از برف پر شد تمام گوش ها از حرف پر شد بیا ای تو دلیل بودن من دگر صبرم سر آمد ظرف پر شد
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بود کنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را