شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
مثلِ پایانِ یک شعرِ کوتاهغافلگیرم کنزندگی!«آرمان پرناک»...
دلم از آن غافلگیری های ناب میخواهدمثلا اینکه خدا پشت در زندگیمان ایستاده باشدو در را که باز کردی تمام سخاوتش را به رویت بپاشدو بگوید بفرما!این هم محال ترین آرزویتبرآورده اش کردیم..برو خوش باش...