شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
تو رویایش را ببافاتفاقش خود به خود می اُفتد!...
تیر خلاصلب هاى توستوقتى به آنها انحنا مى بخشى...
دستت را به من بده که در این سوز زمستان گرفتن دستای گرمت بهار است...
دُختر دُنیاىِ ساده اى دارد...ناراحت شود لاک مى زند خوشحال باشد مى رقصد و مى رقصاندخسته باشد به دُنیاىِ صورتى اَش پناه میبردعاشق که شود سر به هوا مى شودشکست بخورد تنها زورش به خودش و موهایش مى رسد...دُختر لطیف ترین موجودِ روىِ زمین استکه قدرتِ روحِ او را ضَعف مى نامند!...
دخترم،دنیای من! امروز برای من فقط یک روز تولد معمولی نیست بلکه روز تولد تمام شادی های عالم است. امروز سال روز مادر شدن من به خاطر وجود توست. امروز روزی است که عاشقانه خدا را شکر میگویم برای داشتن تو. تولدت مبارک قشنگترینم...
تمام دوستت دارم هایم رابا دستی برایت نوشتمکه به قلبم نزدیک تر است...
بهارِ زندگى اَملبخندِ توستکه هر صبح،با دیدنش در منجوانه مى زندبخند جانم...
حتماً که نباید کلمه ىِ دوستت دارم را به زبان آورداصلاً دوست داشتن گُفتن نمى خواهد ؛فهمیدن مى خواهدمن با صُبح بخیر و شب بخیر گفتن هامواظب خودت باش گفتن هابا نگرانى هایمدلتنگ شُدن هایمحسادت هاىِ لو رفته اَمپرواز کردن براىِ لحظه اى دیدنتو آن خنده هاىِ از تهِ دلى که در زمانِ با تو بودن مى کردمبارها و بارها فریاد زده اَم دوستتدارم ...دوست داشتن را فقط باید فهمید !...
تو می خندی ودوست داشتنت...ریشه می دوانَددر من !...