متن فاطمه محمدزاده
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فاطمه محمدزاده
زندگی پر از فراز و نشیب است،یکی از این فراز و نشیبها خود تویی! جالب است نه؟ تو شدهای بزرگترین فراز و نشیب این زندگی که آغاز و پایانش دست هیچکداممان نیست و من در این هیاهو گم شدهام، تنها کسی که میتواند مرا از این سردرگمی نجات دهد تویی،...
بیا بِتِکان، غبارِ نشسته بَر آشیانِ دلم را.
فاطمه محمدزاده
از من استخوان هایی می مانند که تورا دوست دارند....
ای مقدس ترین قبله گاهم
ای که در دلت رنج های بی کران داری ولی بر لبت جز خنده های گرم چیزی نیست.
مادرم من به قربان تو رنجی که دل داری
خنده ات را دوست می دارم غمت را بیشتر.
برای دیدن آن چشم ها، با چشم پر شوق آمدم و با چشمانی تر گونه هایی خیس به کلبه تنهایی ام بازگشتم! به هم می آمدید!
دردهایم به کنار کاش خبر میدادی،سر راه،برای دلبر خندانت گل می خریدم!