جمعه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
آن جا یک قهوه خانه بود.اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا مینشستیمو نفری یک استکان چای میخوردیم؟عجله،همیشه عجله...کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی،همیشه زندگی را کشته ام......