متن رفت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رفت
رفتی
باعث شدی باعلت وجودم خو بگیرم
رفتنت باعث شد با خدای خودم خو بگیرم و اونقدری بهش نزدیک بشم که چیزی بهمش نزنه
حالا برگشتی ۲۸ دی ماه ۱۴۰۳
حالا خدابازهم سر راهم قرارت داده
مسیر دوست داشتنیه آره
ولی این از ناشکریه که خدارو بخاطر داده هاش ول...
عاشقش بودم ولی او هیچ در جریان نبود
برخلاف حال من او هیچ هم حیران نبود
هر چه از زیباییش گویم زبانم الکن است
در کمال و معرفت همپای او خاقان نبود
گفتم از عشقم برایش در شب پائیز و سرد
مست عشقی که بدون او مرا پایان نبود
نیش...
گران بود دل بستن به کسی که
ارزان فروخت دل مارا
فرو پاشید و له کرد
هرچند زنده کرده بود مارا
با خیال تخت در خیالش زیستن کردم
در سرم زلف بلندش را ریستن کردم
به دور از هرچه تمنا بود
هرچه زاری و تقاضا بود
رفت و ویران نشینم...
بی تو لبخندم به یکباره، ز لب کوچید و رفت
از غمت گفتم ولی غم، آهِ دل را دید و رفت
جان زحسرت سوخت و خاکسترش بر باد رفت
بر منِ دلسوخته، خندان دلی؛ خندید و رفت
دستِ بی رحمِ زمانه تا بزد سیلی مرا
پیش چشمم بی سروپا بی...
آمد و ساز دلِ ما را نوازش کرد و آه
با نُتِ چشم خمارش بیقرارم کرد و رفت
آمد و از قصّه ها گفت و غزل های وصال
دور شمع خاطرش پروانه وارم کرد ورفت
خواست تا درس محبّت بر منِ مجنون دهد
در غم هجران عشق آموزگارم کرد ورفت...
《 آمد، نماند، رفت...》
وقتی تقدیر از این سه کلمه برایت جمله می سازد،
این جمله تبدیل می شود به حزن آلودترین داستان زندگی تو!
ارس آرامی
با خودم فکر میکردم عشق وجود خارجی ندارد ....یا اگر هم وجود دارد دور و بر آدم های خوش قد و بالا و چشم درشت سر و کله اش پیدا میشود ....و به همین خاطر همیشه به آینه فحش میدادم ....عشق حتما حس خوبی بود که به خاطر او نصیبم...
نپرس ای دل که آن دلبر چرا رفت
بپرس از حال من بر من چه ها رفت
تمام لحظه هایم رنگ غم شد
که روزی از کنارم بی صدا رفت
کفشانم را جفت کردم آمدی و کفش هایم را بین کفش هایت گزاشتی و همان گونه رهایش کردی
کفش های مرا در حصار آغوشت قرار دادی
در حصار آغوش کفش هایت
کفش هایم از آن روز
در حصار آغوش کفش هایت مانده
اما خودم چه؟
تو رفتی
دلتنگی آمد
و...
شایعه کرده بودند که عاشق شده ام.
میگفتندعجیب دوستش دارم.
عجیب مهربان است.
آنقدرحرف دلم میان مردم پیچید،که خودم نیز غریبانه عاشقش شدم....
درهرلحظه ای،درهردم وبازدمی،بااونفس می کشیدم.
بااومی خندیدم.
نمی دانستم عشق راهردوبایدزندگی کنند.
حال من عاشق بودم واودرفراموشی من سِیرمیکرد.
.
.اصلاهمه اش تقصیراین مردم است.
من عاشق...