سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
عظمت این عشقاز بزرگی تو نیستاز تنهایی من است!...
چند پنجره از این همه شهرخاموش می شودبا ترس این احتمال همیشگی« مُردن چقدر درد دارد؟ »چراغ چند خانهتا صبح می سوزدبا زخم این سوال :« مُردن چقدر خرج دارد؟ »...
فراموش کردن توتوهم سرباز خسته ای ستکه خیال می کند چون جای زخم روی تنش نیست،سالم به خانه بازگشته است!...