دلبرم گاهی به من زل میزند در کنار گیس من گُل می زند در سرم آواز بلبل می زند نغمه های او به هر دردی دواست دوست دار چشم و ابرویش منم عاشق امواج گیسویش منم کشته ی ماه بر و رویَش منم اخم هایش می کند طوفان به پا...
پروانه صفت به دور تو چرخیدم هرساز زدی به میل تو رقصیدم اما تو به من وفا نکردی رفتی افکار تو را به خواب شب می دیدم نفرین به منی که بی قرارت بودم نفرین به من از قهر دلم ترسیدم ای کاش تو را ندیده بودم هرگز ای کاش...
در جان و تنم نشسته ای بی اغراق چشمم به همه تو بسته ای بی اغراق فرمانده ی قلبمی و چون تاج سری بالای سرم نشسته ای بی اغراق نعیمه نادری