پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نترسنمی اُفتدسقف، پای مارمولک ها رامحکم چسبیده استنمی افتدراستی!زاویه دیدِ اتاقِ یک شاعر چطور است؟شیردادنِ موش ها به دیوارهامادرانه نیست؟صدای جیغِ چند سوراخِ میخ مانندپشتِ تابلوی نقاشیمرتب نیست؟اصلاً ببینمتعدادِ مشت های بادبر دهانِ بسته ی پنجرهپرونده ی جدیدیدر ذهن شما باز کرده است؟«آرمان پرناک»...
شکایت /شکایت /شکایت /... /بیشتر بگرد /لای پرونده هاست /ندیدی ؟ /دیدی ؟ /دیدی ندیدی ! /این همان زندگی ست که می گفتم /آرمان پرناک...
گذشتهی من ، صورتحسابها رو پرداخت نمیکنه ! گذشته ، به ما غذا نمیده و گرم مون نمیکنه ! گذشته چیزیه که تموم شده و پروندهاش بسته شده...
خداوند می فرماید:هرکه گرفتاری و مصیبتی بر او وارد امده و او بر آن مصیبت صبور و بردبار بودهمن حیا میکنم از انکه در روز قیامت برای اوپرونده ای بازکنمروز جهانی معلولان گرامی باد...
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم ؛شنبههای بیپناهی جمعههای بیقراری عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزیباد خواهد برد باری روی میز خالی من صفحهٔ باز حوادث در ستون تسلیتها نامی از ما یادگاری......