متن نقاشی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نقاشی
بکش با موجِ احساست، مرا در بسترِ آغوش؛
و نقّاشی بکن، تصویرِ امواجِ دلِ من را!
نفس گشتی برایم،
می کشم با تو، هوایم را؛
ببین نقّاشِ احساسم،
چه اندازه، نفس دارد!
نفس گشتم برای تو؛
چگونه می کشی من را؟
من از نقّاشی قلبت،
همیشه، مهر دارم یاد.
نفّاش
با قلم
تریاک،
دودمی کشید!
نترس
نمی اُفتد
سقف، پای مارمولک ها را
محکم چسبیده است
نمی افتد
راستی!
زاویه دیدِ اتاقِ یک شاعر چطور است؟
شیردادنِ موش ها به دیوارها
مادرانه نیست؟
صدای جیغِ چند سوراخِ میخ مانند
پشتِ تابلوی نقاشی
مرتب نیست؟
اصلاً ببینم
تعدادِ مشت های باد
بر دهانِ بسته ی پنجره...
سکوت سرد اتاق را نمى شود
با نور پر کرد
مگر به تبسمى
کرشمه ى چشمى
و دستى که هواى اتاق را
نقاشى کند
حجم سفید را
هیچ قطره ى اشکى
نمناک نمى کند...
.....
امیر برغشى
نبودنت را با هر رنگی
که فکرش را کنی
عاشقانه نقاشی کردم....
اما فقط به من بگو بودنت را
چگونه نقاشی کنم...؟ که تو در آن،
فقط در کنار من باشی اصلا مال من باشی....!
فقط در حال و هوای من باشی...
با نگاهت میخواهم زندگی کنم ...
بلکه لحظه...
روزی
تورا خواهم کشید
در قلبم....
برگ های پاییز را
نقاشی کرده ام ،
با مداد رنگی،
تا گرم رنگ ها شوم
و فراموش کنم
سردی ایام را
حجت اله حبیبی
آسمان یک نقاشی ست
رنگ احساس من و حس ترنمت یک راز ست
رازی ست درآتش که مرا می کشد سمت تو
حال دست بگذار براین
گیسوان پریشان سرد
دست بگذار که با لالایی تو باز شوند
آسمان یک نقاشی یست
نقاشی چشمان غزل خوان چو آهو مستت
حال باید...
با رنگ های طلایی، او از دور رویا می بیند،
دختری با چشمانی مثل ستاره های دور.
از لابه لای قاب پنجره، نگاهش امتداد می یابد،
به دنبال آرامش جایی که افق طلوع می کند
پرتره ای از اشتیاق، قصه ای ناگفته،
یک نقاشی که دنیایی را به تصویر می...
عشق معنایش را از دست داد
دوست داشتن
مهربانی ...
وفا ، خوبی
رنگش را باخت
نگرانِ بچه های این دوره و زمانه ام
روزی اگر بخواهند از عشق بگویند
نقاشی اش را چه رنگی خواهند کشید
رعنا ابراهیمی فرد
تمامی زیبایی های جهان و جهانیان ،
نقاشی قشنگی از جانب خدای یکتا ست.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
در دل تاربک شب
رویای شیرینت را
بر دفتر قلبم نقاشی می کنم
و برای چشم هایت
غزل می خوانم
ای کاش بوی دلتنگی من
به مشامت می رسید
و نور نگاهت
به آسمان قلبم می تابید
بارش بوسه هایت
بر کویر لب هایم می باریدند
و من دست هایم...
نمیدانم همه ی هنرمندان مثل من هستند یا من زیادی احساسی هستم .!!!آنقدر احساسی که وقتی قلمو را برمیدارم تمامی ناراحتی و غم هایم از یادم میرود .!! دلم غرق در نقاشی میشود خالی از هر کینه ای .!!چقدر لذت بخش است این حال و این زمان .🦋🦋دلارام امینی🦋🦋
تنها بنشینم قهوه ای روی میز قلم نقاشی بدستم و تو را ترسیم کنم تو که از همه زیباتری دلبر ناز ❣❣❣دلارام امینی❣❣❣
من اگر روزی بخواهم عشق نقاشی کنم
یکطرف دل یکطرف اعجاز را خواهم کشید
نقش تنهایی خود را یک قناری در قفس
آنطرف با عشق تو پرواز را خواهم کشید
عاشقی را گر بخواهم با قلم معنا کنم
نقشی از یک کوچِ بی آغاز را خواهم کشید
گر بگویی عشق...
من اگر بخواهم عشق را نقاشی کنم،
چشمان رنگ شبت را بر بوم نقاشی طرح می زنم، غنچه ی لبخندت را نقش بر بوم می کنم.
من اگر بخواهم عشق را نقاشی کنم،
چشمان رنگ شبت را بر بوم نقاشی
طرح می زنم،
غنچه ی لبخندت را نقش بر بوم می کنم.