سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
با تو باشم، به هیچ خرسندم...
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی...
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی...
جز تو همه مَحوَند به جایی که تو باشی...
گوئیکه به تن دور و به دل با یارم...
رفتنت; رفتن جان است, خودت میدانی..پدرم...
هر کس به هوای خود مائیم و هوای تو...
که در بهشت بُوَد هر که در خیالِ تو باشد...
بی تو تاریک نشستم، تو چراغ که شدی؟...
در دل و جان خانه کردی عاقبت...
هزار سال برآید همان نخستینی...
ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام...
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جان جان...